کارافرین

کار

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایده» ثبت شده است

علاقه مند به مسائل کارافرینی هستم کسی اگر علاقمند هست میتونه بخش نظرات ایمیلم هست ایمیل بزنه یا نظر بده با هم بحث کنیم

در مورد ایده های کسب کار  یامسائل علمی 

 - How to get startup ideas

یکی از دوستان مقاله ای را معرفی کرد با عنوان How to get startup ideas از پاول گراهام. پاول موسس ViaWeb  و Y Combinator و یکی از فعالین در زمینه پروژه های استارتآپ است. مقاله خواندنی و حاوی نکات آموزنده ای پیرامون ایجاد استارتآپ است. فرصت را مغتنم شمرده و پاراگرافهایی از متن اصلی را همراه با ترجمه برایتان درج می کنم.
لطفاً برای مراجعه به متن اصلی به این آدرس مراجعه کنیدhttp://paulgraham.com/startupideas.html
When a startup launches, there have to be at least some users who really need what is being made — not just people who could see themselves using it one day, but who want it urgently.
برای اجرای یک ایده استارتآپ باید حداقل مخاطبینی باشند که واقعاً و ضرورتاً به آن نیازمندند نه فقط کسانی که شاید روزی به آن نیاز پیدا کنند.
You can either build something a large number of people want a small amount, or something a small number of people want a large amount. Choose the latter. Not all ideas of that type are good startup ideas, but nearly all good startup ideas are of that type. Facebook use the second strategy. Their first site was exclusively for Harvard students, of which there are only a few thousand, but those few thousand users wanted it a lot.
شما میتوانید چیزی خلق کنید که یا افراد زیادی به اندازه ای محدود از آن میخواهند، و یا چیزی که افراد کمی به اندازه بالایی از آن خواستارند. دومی گزینه بهتری است. نه اینکه فکر کنید همه ایده ها از آن دست مناسبند اما تقریباً تمامی ایده های مناسب استارتآپی چنین هستند. مثلاً فیس بوک از استراتژی دوم استفاده  می کند. اولین سایت آنها منحصراً برای دانشجویان هاروارد بوده که تنها چند هزار نفرند ولی همین عده محدود واقعاً خواستار چنین سرویسی بوده اند.
When you have an idea for a startup, ask yourself: who wants this right now? Who wants this so much that they'll use it even when it's a crappy version one made by a two-person startup they've never heard of? If you can't answer that, the idea is probably bad.
زمانیکه یک ایده برای استارتآپ دارید از خود بپرسید: چه کسی هم اکنون خواهان چنین سرویسی است؟ چه کسی با اشتیاق خواهان آن است حتی اگر نسخه اولیه پیش پا افتاده و بدرد نخور آن توسط یک تیم کوچک ساخته شده باشد؟ اگر پاسخی برای این سئوالات ندارید احتمالاً با ایده های خوبی مواجه نیستید.
How do you tell whether there's a path out of an idea? Often you can't. The founders of Airbnb didn't realize at first how big a market they were tapping. Initially they had a much narrower idea. They were going to let hosts rent out space on their floors during conventions. They didn't foresee the expansion of this idea; it forced itself upon them gradually. All they knew at first is that they were onto something. That's probably as much as Bill Gates or Mark Zuckerberg knew at first.
از کجا میتوان گفت که کدام ایده راه به جایی می برد؟ برخی مواقع نمی شود. موسسان AirBnB در ابتدی امر نفهمیدند که در حال ورود به چه بازار بزرگی هستند، ایده آنها در ابتدا خیلی محدودتر بود. در ابتدا آنان میگذاشتند میهمانان فضای بیشتری از طبقات را در زمان قرارداد اجاره کنند. آنها پیش بینی ای از گسترش آن ایده نداشتند و ایده به تدریج خودش را تحمیل کرد (نشان داد). تنها چیزی که آنها در ابتدا می دانستند این بود که در حال انجام کاری هستند. این تقریباً همان قدری است که بیل گیتس و مارک زاکربرگ (خالق فیس بوک) در ابتدا فعالیت می دانستند.
Robert Pirsig says: You want to know how to paint a perfect painting? It's easy. Make yourself perfect and then just paint naturally.
رابرت پرسیگ می گوید: می دانی چطور باید یک نقاشی کامل و بی نقص بکشی؟ خودت را کامل و بی نقص کن و سپس بطور طبیعی نقاشی کن.
If you look at the way successful founders have had their ideas, it's generally the result of some external stimulus hitting a prepared mind. Bill Gates and Paul Allen hear about the Altair and think "I bet we could write a Basic interpreter for it." Drew Houston realizes he's forgotten his USB stick and thinks "I really need to make my files live online." Lots of people heard about the Altair. Lots forgot USB sticks. The reason those stimuli caused those founders to start companies was that their experiences had prepared them to notice the opportunities they represented.
با نگاه به داستان موسسان موفق درمیابی که ایده شکل گرفته در آنان نتیجه تحریک یک ذهن آماده  توسط عوامل خارجی بوده است. بیل گیتس و پال آلن درباره Altair شنیده بودند و اینطور اندیشیدند که "شرط می بندم میتونیم یک مفسر بیسیک برایش بنویسیم". درو هوستون می فهمد که USB Stick خود را فراموش کرده و فکر می کند "واقعاً باید فایل هایم را در هر زمان آنلاین بهمراه داشته باشم". علت اینکه چنین محرک هایی آن موسسان را وا داشت که شرکتشان را ایجاد کنند این بود که تجربه شان آنها را آماده کرده بود که به فرصتها نگاه بیاندازند.
The verb you want to be using with respect to startup ideas is not "think up" but "notice." At YC we call ideas that grow naturally out of the founders' own experiences "organic" startup ideas. The most successful startups almost all begin this way. When you use the organic method, you don't even notice an idea unless it's evidence that something is truly missing.
واژه یا فعلی که در رابطه با استارتآپ ها باید استفاده کرد "اندیشیدن" نیست بلکه "توجه کردن" است. ما در YC به ایده هایی که بصورت طبیعی از میان تجربیات موسسین ایجاد شده و رشد پیدا می کنند را ایده های استارتآپی ارگانیک یا طبیعی می نامیم.  اکثر استارتآپ های موفق همینطوری آغاز می شوند. وقتی از روش ایده ارگانیک استفاده می کنید، گاهی حتی احساس نمی کنیدش تا زمانی که شواهدی توجه شما را به سمت فقدان حقیقی چیزی معطوف می کنند.
If you want to find startup ideas, don't merely turn on the filter "What's missing?" Also turn off every other filter, particularly "Could this be a big company?" There's plenty of time to apply that test later.
اگر به دنبال ایده های استارتآپی هستید فقط به دنبال جواب این سئوال نباشید که "جای چی خالیست؟" بلکه ذهن خود را به روی این سئوال که "آیا این میتونه یک شرکت یا کسب و کار بزرگ بشه؟" نیز ببندید. بعداً برای پرسش این سئوال زمان خواهید داشت.
 
 
The best plan may be just to keep a background process running.
 
[برای پردازش ایده] بهترین برنامه شاید این باشد که بگذاری پردازش ذهنی در پس پرده کار خودش را انجام دهد.
Live in the future, then build what's missing.
یک فرمول ساده: به آینده برو سپس تصور کن جای چه چیزی خالی است و آن را خلق کن.
If you can afford to take a long view, you can turn "Live in the future and build what's missing" into something even better: Live in the future and build what seems interesting.
اگر با گستره وسیع تری بنگری، میتوانی جمله "به آینده برو سپس تصور کن جای چه چیزی خالی است و آن را خلق کن" را با این عبارت جایگزین کنی: "به آینده برو و چیزی را خلق کن که دارای جذابیت است"
Worrying that you're late is one of the signs of a good idea.
نگران بودن از اینکه "داره دیر میشه" یکی از علائم وجود ایده خوب است.
The place to start looking for ideas is things you need. There must be things you need.
جای مناسب برای شروع جستجو برای ایده ها نیاز های شما است. باید نیاز هایی داشته باشید!

 

< برگرفته شده از صدای نور